پاگشای جاری

ساخت وبلاگ
پارمیس:مامان بلواگ می خونی؟_بلواگ چی مامانپارمیس:بابا گفت مامان بلواگ می خونه_ پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1402 ساعت: 11:20

ی عروس هلندی اومد تو بالکمونیک کمی از انجیری که گداشته بودم خشک بشه خورد و خودش زد به در بالکن، خسته و تشنه بود منم می ترسیدم درباز کنم دیگه دل زدم به دریا باز کردم.بعدم زنگ زدم به خواهرزادم بیا بگیرشبچگی خودش تادرو بازکردم اومد تو ی دور زد حال و بعدم نشست زمین، بهش آب دادم و کمی دونه،محسن هم اومد تا محسن دید رفت بغلش از دستش دونه خورد خیلی اهلیخلاصه قفس از انبار آوردیم گذاشتیم توش به همسایه هام خبر دادیم گفتن واسه ما نیست.فعلا پیشمونخیلی خوشگل پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1402 ساعت: 11:20

ابن چند روز دو تا ختم داشتیم...اولی دختر۱۸ساله درست ابتدای راه جوان و زیبا و شادابتک فرزند خانواده متمولخ.و.دک.ش.ی با ق ر.ص برنج !!و پشیمانی و کمک خواستن همان لحظه از نزدیکان والبته بی فایده بودن این درخواست.....دومی مردی قریب به۹۰ساله شاد و سرزنده و سرحال البته تا پارسال درست تاقبل از فوت پسر جوانش خوشنام و دنیا دیده و خوش اخلاق و هرکی از پیر جوان که می دیدی از خوبیش می گفتن......ومنی که تمام مدت به تفاوت مسیری که این دونفر داشتن و رفتن فکر می کردم....نیمه شب داشتیم از یکی از مراسم ها و از شهر دیگه ای برمی گشتیم شیشه رو دادم پایین و تو تاریکی مطلق ستاره ها تماشا کردم چون هوا صاف و جاده تاریک بود ستاره ها خیلی دیدنی شده بودن ومنم غرقشون شدم دنبال خوشه پروین بودم که سعید حال من دید نگه داشت ستاره ها بهتر ببینم و بعدم به یاد جانا و به خاطر حال خودم چندتا جیغ جانانه کشیدم انگار باید به دنیا می گفتم چقدر ازش عصبانیم...و دوباره سوارشدم و دست تو دست سعید شب زده ابی پلی کردم و بلند بلند خوندم ....و رفتیم که ادامه بدیم این ی بار فرصت زندگی رو ..... پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 55 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1402 ساعت: 22:05

پارسا و پارمیس از اخرین باری که سرماخوردن یعتی اواخر اردیبهشت تا الان سرفه داشتن و دارن و الان دوروز بدتر شدن به خصوص پارسا داروی که بهشون دادن اوایل بهترشون کرد الان ولی بازم سرفه داره به خصوص ۶ صبح به بعد باید وقت بگیرم هفته دیگه ببرمشون دکتر واقعا هرچی فکر می کنم چی تغییر کرده مثلا تو رژیم غذایی متوجه نمی شم آیا حساسیت یا چی پاگشای جاری...

ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 14:09

چرا خیلی جاها احساس می کنم رفتار درست بلد نیستم!!!به خصوص تو موقعیت تصمیم گیری و تحت فشارمنظورم تو موقعیت ها و محیط های مختلف تو برخورد با آدم های دیگه است...حالم بده...انگار خیلی جاها نمی دونم باید چیکار کنم چی بگم اعتماد به نفسم تواین مورد پایین احساس می کنم به کودکی ام برمی گرده و قشنگ ی چیزای که روشن تو مغزم از اینکه چرا این جوری.. یادم از بچگی وقتی زیاد تو ی جمع صحبت می کردم تهش حس بدی داشتم..‌همه اینا می دونم.ولی نمی دونم چیکار کنم پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 14:09